معرفی پرکاربردترین نسبتهای مالی به همراه فرمول آنها
تاریخ انتشار 1402/02/05
| بهروزرسانی 1402/02/11
| تعداد بازدید 99
| زمان مطالعه 9 دقیقه
نسبتهای مالی مقادیر عددی هستند که از صورتهای مالی مثل صورت و سود و زیان، ترازنامه و صورت جریان وجوه نقد استخراج میشوند. این نسبتها رابطه بین دو یا چند قلم از اطلاعات موجود در صورتهای مالی یک شرکت را بازتاب میدهند و در واقع رابطه منطقی و ریاضی بین آنها را نشان میدهد. تجزیه تحلیل نسبتهای مالی کمک میکند تا در مورد عملکرد و وضعیت مالی شرکت در دوره مورد نظر درک بهتری پیدا کنیم و بتوانیم آن را با شرکتهای دیگر مقایسه کنیم. ولی نباید فراموش کرد برای تصمیمگیری نباید فقط به یکی از این نسبتها اکتفا کرد. در این مقاله در iBshop به معرفی تعدادی از این نسبتها پرداختیم.
در مجموع نسبتهای مالی به پنج دسته کلی تقسیم میشوند:
نسبتهای نقدینگی
نسبتهای اهرمی و پوششی
نسبتهای فعالیت یا کارایی
نسبتهای سودآوری
نسبتهای ارزش بازار
- نسبتهای نقدینگی
با استفاده از این نسبتها توان شرکت برای پس دادن بدهیهای کوتاه مدت ارزیابی میشود. بعضی از پرکاربردترین نسبتهای نقدینگی به شرح زیر میباشد:
نسبت جاری
این نسبت از تقسیم داراییهای جاری بر بدهیهای جاری به دست میآید. اگر این عدد بیشتر از یک باشد نشان میدهد وضعیت نقدینگی شرکت مناسب است و میتواند به سادگی و از محل داراییهای جاری خود بدهیهای جاری را تسویه کند. البته بزرگ بودن این نسبت هم میتواند نشانه بدی باشد؛ زیرا به این معنی است مدیران نتوانستند منابع شرکت را به درستی مدیریت و سرمایهگذاری کنند.
بدهی جاری/ دارایی جاری = نسبت جاری
نسبت آنی
این نسبت در مقایسه با نسبت جاری دقت بیشتری دارد چرا که مقدار موجودی مواد و کالا را از داراییهای جاری کم میکند. همانطور که در قسمت قبلی گفته شد، مقدار به دست آمده هرچقدر بیشتر باشد، نشاندهنده توانایی بالای شرکت در پرداخت بدهی است اما این نسبت خیلی هم نباید زیاد باشد.
بدهی جاری/ (موجودی مواد و کالا – داراییهای جاری) = نسبت آنی
نسبت وجه نقد
این نسبت هم یکی از محافظهکارترین نسبتهای نقدینگی است و از جمع موجودی نقد با سرمایهگذاریهای کوتاه مدت تقسیم بر بدهیهای جاری به دست میآید.
بدهیهای جاری/ (سرمایهگذاریهای کوتاه مدت + موجودی نقدی) = نسبت وجه نقد
- نسبتهای اهرمی و پوششی
این نسبتها میزان توانایی شرکتها را در انجام و اجرای تعهدات میان مدت و طولانی مدت منعکس میکند و از آن جهت که شیوه تأمین بدهیهای شرکت و توان پرداختی شرکت نسبت به این بدهیها را ارزیابی میکنند، از اهمیت بالایی برخوردارند.
بعضی از پرکاربردترین نسبتهای اهرمی به این شرح است:
نسبت بدهی
این نسبت توانایی یک شرکت در پرداخت بدهیهای کوتاهمدت و بلندمدت با کل داراییهای موجود را مشخص میکند و برای اعتبار دهندگان بسیار اهمیت دارد.
بالا بودن این نسبت نشان میدهد شرکت برای تأمین منابع خود قرض گرفته است. برای وام دهندگان و بانکها مهم است که این نسبت پایین باشد تا خطر بازپرداخت بدهیها کاهش یابد.
مجموع داراییها/ مجموع بدهیها = نسبت بدهی
نسبت مالکانه:
این نسبت، نشاندهنده میزان سهم صاحبان سهام از کل داراییهای شرکت است در واقع نشان میدهد سهامداران در فراهم کردن سرمایههای شرکت چه نقشی داشتند و به صورت درصدی بیان میشود.
بالا بودن درصد نسبت مالکانه در یک شرکت بیان کننده میزان پایبندی آن شرکت به تعهدهای خود است و نشان میدهد از اهرم مالی در این شرکت به میزان خیلی کم استفاده شده است. در مقابل پایین بودن این نسبت به این معنی است که بخش زیادی از ثروت شرکت از منابع خارجی (وام و...) تأمین شده است که ریسک مالی در پی دارد.
مجموع داراییها/ مجموع حقوق صاحبان سهام = نسبت مالکانه
نسبت حقوق صاحبان سهام به کل بدهیها
این نسبت از تقسیم حقوق صاحبان سهم به کل بدهیهای شرکت به دست میآید. اگر این نسبت بالا باشد یعنی حقوق و اختیارات سهامداران از اعتبار دهندگان بیشتر است و این افزایش حقوق سهامداران به تناسب همه بدهیها موجب میشود که شرکت در مواجهه با ورشکستگی و خطرهای اقتصادی آسیب پذیری کمتری داشته باشد.
مجموع بدهیها/ مجموع حقوق صاحبان سهام = نسبت حقوق صاحبان سهام به کل بدهیها
- نسبتهای فعالیت یا کارایی
این نسبتها برای ارزیابی داراییهای شرکت استفاده میشود و نشان میدهد که این داراییها چه میزان کارایی دارند و نسبت میزان فروش را با داراییهایی مثل دارایی ثابت، موجودی انبار و … مقایسه کرده و از این طریق راندمان و میزان استفاده مؤثر از منابع را مشخص میکند.
مهمترین کاربردی که نسبتهای فعالیت دارد، مرتبط ساختن اقلام ترازنامه با صورت سود و زیان است. نکته مهم این است که اقلام مربوط به ترازنامه باید در لحظه محاسبه شود، اما اقلام مربوط به سود و زیان در دورههای زمانی مشخص حساب میشود.
نسبت گردش داراییها
این نسبت از تقسیم درآمد فروش بر میانگین کل داراییها در ابتدا و انتهای دوره به دست میآید. اگر این نسبت عدد بالایی را به ما نشان میدهد یعنی شرکت مجموع داراییها و امکانات خود را به خوبی مدیریت میکند. اگر داراییها به شکل چشمگیری افزایش یافته اما فروش به خوبی پیش نرفته است، میتوان نتیجه گرفت یا در قسمت داراییها دچار تورم هستیم زیرا برنامهریزی درستی برای افزایش داراییها صورت نگرفته است؛ و یا بازاریابی و تبلیغات خوبی برای محصول انجام نشده است.
میانگین کل داراییهای ابتدا و انتهای دوره/ درآمد فروش = نسبت گردش کل داراییها
دوره وصول مطالبات
این نسبت حسابها و اسناد دریافتنی از نظر کیفی بررسی میکند. دوره زمانی در این نسبت از زمان فروش آغاز و موقعی که تسویه حساب انجام شود پایان مییابد. اگر این دوره کوتاه باشد شرکت برای تأمین اعتبار و افزایش وجوه در گردش خود مشکل چندانی ندارد ولی بالا بودن آن نشان میدهد شرکت بخش زیادی از کالا یا خدمات خود را نسیه میفروشد یا در پس گرفتن مطالبات خود از بدهکاران ضعیف عمل کرده است.
برای محاسبه دوره وصول مطالبات ابتدا باید گردش مطالبات مشخص شود که از تقسیم فروش نسیه بر میانگین مطالبات ابتدا و انتهای دوره به دست میآید:
میانگین مطالبات/ فروش نسیه = گردش مطالبات
در مرحله بعد باید 360 روز را بر این گردش مطالبات تقسیم کرد تا دوره وصول مطالبات مشخص شود:
گردش مطالبات/ 360 = دوره وصول مطالبات
- نسبتهای سودآوری
این نسبتها عملکرد شرکت در ساخت سود نسبت به حجم عملیات آن را بررسی میکنند. در واقع، نسبتهای سودآوری، میزان سودآوری تحت تأثیر درآمدها، فروش، نرخ بازگشت سرمایهگذاریها و غیره هستند که با بررسی این موارد، نسبت سودآوری به دست میآید.
حاشیه سود ناخالص
این نسبت نشان میدهد به ازای هر ریال فروش چه مقدار سود کسب شده است. برای محاسبه آن سود ناخالص (قبل از کسر مالیات) را بر مبلغ کل فروش تقسیم میکنیم. بالا بودن این عدد نشانه خوبی است و میتوان نتیجه گرفت شرکت کالا یا خدمات خود را با اختلاف قیمت مناسبی میفروشد؛ اما پایین بودن آن نشان از گران بودن فرایند تولید و فروش دارد.
فروش/ سود ناخالص (قبل از کسر مالیات) = حاشیه سود ناخالص
حاشیه سود عملیاتی
سود عملیاتی در واقع تفاوت درآمدهای عملیاتی از تمام هزینههای مربوط به تولید محصول است و نسبت آن نشان دهنده این است که هر یک ریال فروش محصولات چه مقدار در سود عملیاتی شرکت تأثیر دارد. این نسبت از تقسیم سود عملیاتی بر کل فروش به دست میآید.
فروش/ سود عملیاتی = حاشیه سود عملیاتی
بازده داراییها (ROA)
بازده دارایی یا Return on Asset یکی از مهمترین شاخصهای بررسی عملکرد شرکتها است. نسبت بازده داراییها میتواند شاخص نهایی برای ارزیابی کفایت و کارایی مدیریت شرکت باشد. این نسبت از تقسیم سود خالص بر میانگین جمع داراییها در ابتدا و انتهای دوره به دست میآید.
میانگین جمع داراییها/ سود خالص = بازده داراییها
- نسبتهای ارزش بازار
این نسبتها به تحلیلگر یا سرمایهگذار کمک میکند تا ارزش ذاتی یک سهم را به دست آورده و عملکرد گذشته و مورد انتظار آینده را ارزیابی کند.
نسبت P/E
این نسبت یکی از شناخته شده ترین و پرکاربردترین نسبتهای مالی است و از تقسیم قیمت روز سهم به سود هر سهم به دست میآید. مقدار به دست آمده میتواند مثبت یا منفی باشد. منفی بودن این نسبت به معنی زیان ده بودن شرکت است.
سود هر سهم/ قیمت بازار هر سهم = P/E
نسبت P/S
این نسبت از تقسیم قیمت روز هر سهم بر مبلغ فروش یک دوره است. نسبت پایین P/S میتواند به خاطر بیثباتی سودآوری و بالا بودن شدید بدهیها و درنتیجه پایین بودن قیمت سهم باشد.
کل فروش یک دوره/ قیمت بازار هر سهم = P/S
نسبت P/B
این نسبت از تقسیم قیمت روز سهم بر ارزش دفتری هر سهم به دست میآید بیشتر اوقات مثبت است و چندان متغیر نیست. ارزش دفتری شرکت نیز با تقسیم مجموع حقوق صاحبان سهم بر تعداد سهام منتشر شده حساب میشود. زمانهایی که سود هر سهم (EPS) مقداری منفی یا بسیار متغیر یا بهطور غیرمعمولی بزرگ یا کوچک باشد، ارزش دفتری هر سهم اهمیت بیشتری پیدا میکند و میتواند در برآورد وضعیت شرکت کمک کننده باشد.
ارزش دفتری هر سهم/ قیمت بازار هر سهم = P/B
مقدار پایین این نسبتهای ارزش بازار میتواند نشاندهنده این باشد که سهم زیر ارزش ذاتی قرار دارد یا مشکلی بنیادی در شرکت وجود دارد.
محبوب ترینها
تحلیل تکنیکال چیست؟
بازارهای مالی چرا به وجود آمدند و کارکرد آنها چیست؟
صفر تا 100 خرید خودرو از بورس کالا
انواع سرمایه گذاری در بورس
خرید ملک در متاورس
تفهیم ارزش زمانی پول